کد مطلب:2755 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:329

دومین اختلاف : خوارج ، مرجئه و معتزله
در اثنای جنگ صفین كه میان امام علی علیه السلام و معاویه در سالهای 36 و 37 ق . درگرفت ، اختلافی در سپاه امام علی علیه السلام رخ داد كه مبداء پیدایش فرقه ای به نام خوارج گردید.

هر چند در آغاز به نظر می رسید كه خوارج صرفا فرقه ای سیاسی - نظامی هستند، اما در ادامه به یك فرقه اعتقادی - مذهبی تبدیل شدند. دلیل این تحول این بود كه آنها سعی كردند تا كار خویش را توجیه دینی كنند. ماجرا از این قرار بود كه سپاه معاویه پس از آنكه در آستانه شكست قرار گرفت ، به پیشنهاد عمروعاص قرآنها را بالای نیزه ها برد و خواست تا قرآن را به حكمیت بپذیرد. امام ابتدا این پیشنهاد را حیله و نیرنگ دانست و آن را نپذیرفت ، اما با اصرار گروه زیادی از سپاه خویش و تهدید آنها به خروج بر امام ، به پذیرش حكمیت تن در داد و عبدالله بن عباس را به نمایندگی خود برای حكمیت معرفی كرد. اما همان گروه از سپاه امام نمایندگی ابن عباس را نپذیرفتند و ابوموسی اشعری را معرفی كردند كه باز امام مجبور به پذیرش ‍ سخن آنها شد و مقرر گردید نمایندگان دو طرف قرآن را بررسی كرده و نظر خود را درباره جنگ دو طرف بیان كنند و تا آن زمان آتش بس برقرار باشد. این مطالب در یك قرارداد تحریر شد و در ماه صفر سال 37 به امضاء طرفین رسید.

پس از امضای قرارداد همان گروه از سپاه امام كه او را وادار به پذیرش ‍ حكمیت و داوری ابوموسی اشعری و قرارداد آتش بس كرده بودند، از امام خواستند تا قرارداد مذكور را نقض و به سپاه معاویه حمله كند. دلیل آنها این آیه قرآن بود كه ((ان الحكم الا لله ؛ حكم و داوری تنها از آن خداست )) (انعام : 57).

آنان از این آیه چنین برداشت می كردند كه نباید به حكمیت انسانها گردن نهاد. امام در پاسخ به آنها فرمود: پذیرش حكمیت افراد به شرط آنكه حكمشان بر طبق قرآن باشد، حكمیت قرآن است . وانگهی شكستن عهد و پیمان به تصریح قرآن جایز نیست ، پیمانی كه با اصرار خود شما بسته شده است .

عده ای از آنان سخنان امام را نپذیرفتند و گفتند: ما در پذیرش حكمیت و اجبار بر تو گناه كردیم اما هم اینك توبه می كنیم و تو نیز باید اقرار به گناه كنی و توبه نمایی ، اینان سپس از لشكر امام جدا شدند و همراه سایر سپاه وارد كوفه نشدند و به حروراء در نزدیكی كوفه رفتند و آماده جنگ با امام شدند. سپس برای توجیه كار خود یعنی وجوب خروج بر امام بر حق گفتند: حكمیت انسانها گناه است و كسی كه گناهی انجام دهد و توبه نكند، كافر خواهد شد و چون امر به معروف در همه مراحل حتی با جنگ مسلحانه ، بر همه مسلمانها واجب است ، پس جنگ با امام و سپاه او كه به رغم آنها مرتكب گناه شده اند واجب است .

مهمترین اعتقاد خوارج این است كه مرتكب كبیره كافر است . این اعتقاد هر چند در گام نخست برای توجیه خروج بر امام مسلمین به صورت ساده و ابتدایی ابراز شد، اما به تدریج دیگر خوارج با استدلال به آیات و احادیث رنگ كاملا كلامی و مذهبی بدان دادند و همین كار باعث شد تا خوارج به عنوان یك فرقه مذهبی درآیند.

همان گونه كه دیدیم چندین اختلاف در پدید آمدن خوارج نقش داشت . اختلاف در مصلحت بودن پذیرش حكمیت یا مصلحت نبودن آن ، اختلاف در تعیین فرد برگزیده شده برای حكمیت ، اختلاف در عمل به عهد و پیمان یا نقض آن ، اختلاف در گناه بودن پذیرش حكمیت افراد یا جایز بودن آن ، اختلاف در اینكه مرتكب كبیره كافر است یا خیر، از جمله این اختلافها بود. اما از این میان ، تنها اختلاف اخیر یك اختلاف كاملا اعتقادی و كلامی بود و از این رو مشخصه اصلی خوارج به خصوص در زمانهای بعد به شمار آمد. در واكنش به این نظریه خوارج ، گروهی اساسا نقش عمل صالح یا گناه را در ایمان منكر شدند و ایمان فردی همچون پیامبر خدا را با ایمان شخصی گناهكار یكسان دانستند؛ این گروه مرجئه نام گرفتند. واژه مرجئه از ریشه ارجاء به معنای تاءخیر گرفته شده است . این گروه را از آن رو مرجئه خوانده اند كه عمل را از ایمان مؤ خر می دانند.

جالب است بدانیم كه فرقه معتزله نیز در واكنش به اختلاف خوارج و مرجئه پیرامون مساءله ایمان و كفر مرتكب كبیره ، شكل گرفت ؛ معتزلیان در این مساءله راهی میانه را برگزیدند. این مساءله در آغاز مبحث معتزله بیان خواهد شد. (8)